به گزارش راسخ
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، اخیرا دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا سرانجام همانطور که وعده داده می بود روز چهارشنبه با امضای یک فرمان اجرایی، تعرفههای گمرکی سنگینی را علیه برخی کشورها در راستای آنچه ایالات متحده از آن به گفتن «سیاست تعرفهای متقابل» نام میبرد، اعمال کرد.
رئیس جمهوری آمریکا در ابتدای سخنرانی خود در کاخ سفید که با مقصد اظهار تعرفههای تجاری تازه در نظر گرفته شده علیه کشورها برنامهریزی شده می بود از این چنین روزی به گفتن «روز آزادی» در کشورش یاد کرد. در حالی رئیس جمهور آمریکا روز اعمال تعرفه های تجاری را روز آزادی نامید، که مطابق مبانی اقتصاد متعارف، این سیاست های ترامپ دقیقا نقطه روبه رو آزادی اقتصادی محسوب می شود.
سیاستهای تعرفهگذاری ترامپ برخلاف اصول اقتصاد متعارف می بود، چون اقتصاد متعارف طبق معمولً بر مزایای تجارت آزاد پافشاری دارد و تعرفهها را یک عامل کاهندهی کارایی اقتصادی میداند. در اینجا چند علت مهم آورده شده است. به بیانی دیگر به نظر می رسد مطابق معمول پایبندی به اقتصاد ازاد و سیاست درهای باز فقط نسخه هایی است که برای دیگر سرزمین ها پیچیده می شود.
تعرفههای ترامپ؛ ناکامی نئولیبرالیسم یا تناقضی درون آن
هاجون چانگ، اقتصاددان سرشناس کره ای که مطالعات گسترده ای در حوزه گسترش اقتصادی سرزمین ها دارد، در یکی از کتاب های زیاد مشهور خود، انتقادات گسترده ای به سیاستهای اقتصادی و پیشنهادهای نهادی که از سوی کشورهای گسترشیافته به کشورهای درحال گسترش دیکته میشود، داخل میکند. چانگ به وضوح شرح میدهد که برخی از ابزارهای اقتصاد متعارف فقط برای عقب ماندگی دیگر سرزمین ها پیشنهاد می شود.
وی در این کتاب، حرکت کشورهای گسترشیافته (در قالب سیاستها و پیشنهادهای نهادی) است را به مثابه انداختن نردبانی میداند که خود از آن بالا رفتهاند. هاجون چانگ رقابت را نهتنها در فضای اقتصادی، بلکه در فضای برنامهریزی و سیاستگذاری اقتصادی بازدید میکند و پافشاری دارد که کشورهایی که توانستهاند به جایگاه برتری از گسترش دست یابند، بهعلت منافعی بوده که از موقعیت «انحصاری» عاید آنها میشود، کشورهای پیشرفته نمیخواهند که کشورهای درحال گسترش بدان جایگاه دست یابند.
ترامپ به همه تعالیم اقتصاد رایج پشت پا زد
محمد جواد توکلی کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه در یادداشتی با اشاره به تعرفه گذاری های ترامپ نوشت: ترامپ با انداختن نردبان تعرفهای، به همه تعالیم اقتصاد رایج پشت پا زد، تعالیمی که اساتید اقتصاد وطنی در قالب اسطوره تجارت آزاد به اسم علم در ذهن دانشجویان تزریق می کنند.
ترامپ آمریکا را به اواسط قرن ۱۹ میلادی برگرداند که در آن بریتانیا علیرغم نظریه پردازی جانبدارانه اسمیت و ریکاردو برای تجارت آزاد عاری از تعرفه، خودش بیشترین سطح حمایتاز تشکیل داخلی را داشت.
انداختن نردبان نام کتاب چانگ اقتصاددان نقل کرهای است که ادبیات فردریک لیست آلمانی در اواسط قرن ۱۹ را زنده میکند، لیست معتقد می بود که طرفداری اسمیت و ریکاردو از تجارت آزاد در قرن ۱۸ و ۱۹ نوعی سوگیری در ضمانت منافع انگلستان آن زمان بعد از صنعتی شدن است، هنگامی انگلستان با مازاد تشکیل و افتمواد اولیه روبرو شد، منافعش در این می بود که دیگر کشورها از جمله آلمان و آمریکای آن زمان تعرفهها را بردارند تا انگلیس بتواند راحت کالاهای مازادش را صادر کند و مواد اولیه و نیروی کار ارزان را حتی از طریق استعمار دیگر کشورها داخل کند.
حال ترامپ همان مسیر را طی میکند منتهی نه در زرورق به ظاهر علمی تجارت آزاد عاری از تعرفه، بلکه در چارچوب رویکرد قلدرمابانه خودش که به صراحت میگوید تجارت خارجی باید منافع آمریکا را تامین کند. ترامپ حتی از عدل هم دم می زند و ادعا میکند که در ۵۰ سال قبل ما را غارت کرده و مشاغل مان را دزدیده اند؛ ولی وی فراموش کرده که آمریکا بیشتر از ۷۰ سال است که سپس از جنگ جهانی دوم در حال چپاول دنیا با انتشار کردن دلار بدون پشتوانه و توزیع آن در جهان است.
استراتژی تازه ترامپ، بیشتر از پیش پوچی نئولیبرالیسم را عیان کرد
یزدی زاده، کارشناس اقتصادی با اشاره به سیاست تعرفه گذاری ترامپ که نوعی ملی گرایی اقتصادی محسوب می شود، نوشت: استراتژی انتخابی ترامپ(ملی گرایی اقتصادی)، پوچ بودن مبانی نئولیبرالیسم که هیچ، لیبرالیسم را نیز، بیشتر از پیش عیان نمود. زمانیکه از سقوط اقتصاد آمریکا، در صورت ادامه روال جاری سخن بگویید میشد و دیگران آن را توهم میدانستند، زیاد نگذشته است.
یقیناً این جماعت متوهم عادت به پذیرفتن اشتباهات خود ندارند و به جای او گفت و گو علمی در روبه رو نظریاتی که مبنا علم توهم زده آنها را، از ریشه، زیر سوال برده، روش تخریب فرد روبه رو را، بکار گرفته و میگیرند.
هنگامی فردی به آنها بگوید شما مفهوم نرخ منفعت در اقتصاد را نفهمیده ایدو ۴۰ سال است سیاست انبساطی را به جای انقباضی بکار برده اید، بگوید شما مفهوم و محدودیت، تئوری ها را نفهمیده اید، بگوید شما وجود روابط سیستماتیک در اقتصاد را نفهمیده اید، شما مفهوم افت قیمت پول در نتیجه افت تقاضای آن را نفهمیده اید، شما مفهوم دارایی مالی بی نام و ماهیت و آثار آن را نفهمیده اید، شما مفهوم و تفاوت ماهوی دو بازار ارز در سرزمین را نفهمیده اید.
این رفتارها دقیقا تایید ادعای افراد روبه رو خودشان است. علی ایحال باید دقت کنیم، قطب بندی تازه در دنیا، نه بر پایه روش های سنتی،بلکه بر پایه قوت اقتصادی شکل میگیرد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
کسب وکار