به گزارش راسخ
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، شبِ قبل مناظرهای داغ درمورد ساترا در برنامه تلویزیونی «جامجم» دقت تعداد بسیاری را به خودش جلب کرد. از او گفت و گو درمورد مشکلات دستمزدها و کپی رایت گرفته تا نهاد تنظیمگر و نظارتی که در صداوسیما بماند یا به ارشاد برود یا جایی دیگر.
او گفت و گو با انتظامبخشیِ محمدمهدی عسگرپور اغاز شد و او ایناین چنین او گفت: «ماموریت حکومتها اساساً نه تنها در این عصر مدرن که در طول تاریخ نیز وجود داشته است، اما در عصر حاضر به شکل جدیدتری ظهور کرده است. این ماموریت طبق معمولً در دو حوزه عمده تعریف میشود: یکی حوزه امنیت و فرد دیگر حوزه انتظامبخشی. انتظامبخشی در دنیای مدرن امروز به شکل زیاد متفاوتتری از دهههای قبل انجام میشود. در حقیقت، یکی از ماموریت های مهم هر حکومتی این است که نظم و انتظام را در جامعه برقرار کند. بخشی از این انتظامبخشی به این مربوط میشود که دولتها باید مواظب باشند که در قسمت خصوصی مزاحمتی تشکیل نشود.
اگر این انتظامبخشی در حکومتی به درستی انجام نشود، بهطور طبیعی جامعه با هرج و مرج روبه رو میشود. اگر به درستی نظارت نشود، امکان پذیر با اتفاقهایی همانند رانتخواری و دیگر مسائل روبه رو شویم. به همین علت، این دو حوزه یعنی امنیت و انتظامبخشی، مبنا اداره هر حکومتی است. اگر بخواهید ببینید که یک حکومت بهدرستی عمل میکند، به نظر من میتوانید با بازدید این دو حوزه و زیرمجموعههای آنها، کارکرد آن حکومت را برسی کنید.
در برخی اوقات، حکومتی امکان پذیر فکر کند که وظایفش فراتر از این دو حوزه است. بهگفتن مثال، دولت امکان پذیر بخواهد علاوه بر انتظامبخشی، داخل عرصههای فرد دیگر همانند تشکیل شود و حتی در رقابتهای بازار خود را دخالت دهد. این قضیه بهاختصاصی در حوزههایی همانند صوت و عکس، ارز، کالاها و ماشین مشهود است. در تعداد بسیاری از این حوزهها، دولت به نادرست داخل شده و نقش خود را از حوزه انتظامبخشی به قسمتهای دیگر کشانده است.
این مداخلههای غیرضروری جهت میشود که دولت نهتنها از مسئولیت مهم خود در عرصه انتظامبخشی دور شود، بلکه در بازارها به یکی از فاعلان اقتصادی تبدیل شود. در جایی که باید فقط انتظامبخشی انجام دهد، خود را در موقعیتهایی مییابد که در آن باید نقش ارزیاب و تولیدکننده را ایفا کند، و این به همریختگی و اختلالی را در تعداد بسیاری از حوزهها به وجود میآورد. در نهایت، این قضیه به علت سوءتفاهم در تعریف و فهمیدن نقش حکومت در نظمبخشی و اشتیاق بیشتر از حد به وجود در بازار تشکیل میشود، که در نهایت علتخروج از حوزه ماموریت های مهم حکومت میشود.»
محمدرضا عباسیان به یک نوشته مهمتر و او گفت و گو محتوایی پلتفرمها پرداخت و این عبارت را «اینجا حتی بزرگترها از دیدن برخی از محتواها خجالت میکشند» نقل کرد. او او گفت: «یک مثال ملموس برای لزوم تنظیمگری این است که ما برای همه چیزهایی که به جسممان مربوط میشود، از جمله غذا، دارو یا خودرویی که منفعت گیری میکنیم، نهادهای نظارتی قرار میدهیم تا از سلامت این محصولات مطمعن حاصل شود. برای مثال، سازمان استاندارد نظارت میکند که کارخانههای تشکیل مواد غذایی، مواد بهداشتی و دارویی را بهدرستی تشکیل کنند. اینجا فردی اعتراض نمیکند و نمیگوید که باید این کار به مردم سپرده شود که خودشان تصمیم بگیرند چه چیزی مصرف کنند.اما در رابطه محصولات فرهنگی، که به نظر من غذای روح می باشند، نظارت و تنظیمگری اهمیت بیشتری دارد. تاثیرات منفی مواد فرهنگی مسموم و مخرب میتواند حتی خطرناکتر و ویرانکنندهتر از صدمههای جسمی باشد.
در واقع، باید نظارت دقیقی وجود داشته باشد تا از ورود محتوای زیان اور و صدمهزننده جلوگیری شود. مثالهایی که در دنیا وجود دارد نشان خواهند داد که این نوع نظارت، بهاختصاصی در موارد حساس، زیاد جدی گرفته میشود و دولتها هیچ کوتاهی در این عرصه نمیکنند. یقیناً باید به او گفت و گوهای تشویقی نیز اشاره کرد که در این حوزهها، محصولات باید به طوری تنظیم شوند که به رشد مثبت فرهنگی پشتیبانی کنند.
خاطرم هست که در نزدیک به سالهای ۸۸، ۸۹ و ۹۰ در جشنواره برلین بودیم و او گفت و گوهایی نقل شد مبنی بر ترویج فیلمهایی با مضامین همجنسگرایانه و دگرباشی. آن زمان ما باور نمیکردیم که این چنین مسائلی به یک جریان جهانی تبدیل شود، اما امروز بعد از گذشت بیشتر از یک دهه میبینیم که اینگونه فیلمها نه تنها ترویج خواهد شد، بلکه به جریانهای مهم سینمایی تبدیل شدهاند.
این تفاوتها بهشدت در فرهنگ ایران و غرب مشهود است. برای مثال، در غرب ردهبندیهایی برای محصولات فرهنگی وجود دارد که به راحتی میتوانند هر نوع محتوایی را برای گروههای سنی گوناگون مجاز کنند، اما در ایران، حتی بزرگترها نیز از دیدن برخی از محتوای فرهنگی با یکدیگر خجالت میکشند.»
عسگرپور نوشته فرد دیگر که نقل کرد به ناکارآمدی روشهای قدیمی تنظیمگری برمیگشت. او پافشاری کرد: «اکنون، با همان راه حلهای قبل روبه رو هستیم که تنها با ابزارهای تازه دیجیتال همراه شدهاند. بهگفتن مثال، فیلمنامهها پیش از تشکیل به وزارت ارشاد ارسال خواهد شد و در این فرآیند هم چنان شوراهایی برای نظارت بر آنها راه اندازی میشود. این ساختار، که طبق معمولً توسط حاکمیت تعیین میشود، به طوری است که نهادهای صنفی طبق معمولً در آن نقش تأثیرگذاری ندارند.
این شیوه تنظیمگری، چه در سینما و تلویزیون و چه در ساترا، عملاً کارایی خود را از دست داده است و بهنظر میرسد که این روش در دنیای امروز دیگر جوابگو نیست. آقای عسگرپور تصریح کردند که اگر ما به این شیوه قدیمی تنظیمگری ادامه دهیم، نمیتوانیم به نتیجه مساعد برسیم و هم چنان با چالشهای بسیاری مواجه خواهیم می بود.»
یقیناً عسگرپور به افزایش شوراها و پیچیدگیهای غیرضرور هم اشاره کرد و افزود: «اگر مقصد تنها راه اندازی شوراهای زیاد تر برای نظارت باشد، در نهایت تنها به پیچیدگیهای فرآیند تصمیمگیری افزوده میشود. ایشان به مثال صدا و سیما اشاره کردند که هنگامی طرحی به این سازمان داده میشود، پیش از تشکیل یک سریال یا برنامه، حلقههای مختلفی از بازدید و نظارت بهوجود میآید. این حلقهها به قدری پیچیدهاند که اگر فردی بخواهد آنها را یادداشت کند، فکر خواهد کرد که این فرآیند کاملاً پیچیده و غیرمنطقی است.
فرآیندهای جاری تنظیمگری در رسانهها دیگر جوابگوی نیازهای فرهنگی و هنری امروز نیست. برای پیشرفت و بهبود حالت، باید رویکردهای تازه و مؤثرتری اتخاذ کرد و از روشهای بی فایده و قدیمی فاصله گرفت. در این راستا، باید به وجود زیاد تر نهادهای صنفی و تخصصی در فرآیند نظارت و تنظیمگری دقت شود تا این فرآیندها از حالت پیچیده و غیرمؤثر خارج شوند.»
اما احتمالا یکی از قسمتهای مهم این مناظره به محتوای خارجی و او گفت و گو کپی رایت برگردد که محمدرضا عباسیان نقل کرد. او او گفت: «یکی از مشکلات بزرگ فرهنگی که در پلتفرمها با آن روبه رو هستیم، عدم تولیدات داخلی است. تولیدات داخلی پلتفرمها بهاختصاصی خطرناک و پر از عیب است. برای مثالً امکان پذیر در ده فیلم، یکی از آنها محتوای جنسی قابلتوجهی داشته باشد، اما مشکل مهم این است که ما با محتوای خارجی روبه روایم که بهطور غیرقانونی در پلتفرمها اراعه میشود.
قوانین در حوزه فرهنگ تقریباً هیچچیز مشخصی ندارند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شوراهای گوناگون آن هیچکدام قانونی مصوب از مجلس شورای اسلامی ندارند. پروانههای نمایش و تعداد بسیاری از آییننامههای وزارت ارشاد بر پایه قوانین هیئت وزیران صادر میشود، نه بر پایه مصوبات مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی.
تنها قانونی که در این حوزه وجود دارد، مربوط به سال ۸۸ است که در آن حرف های شده هر فیلمی که میخواهد اراعه شود باید پروانه وزارت ارشاد را داشته باشد، اما این قانون بهطور اشکار تنها در رابطه دیویدیها اعمال میشود.
در واقع، از وقتی که پلتفرمها راه افتادند، دولت بهمنظور حمایتاز رشد این پلتفرمها تصمیم گرفت که فیلمهای خارجی را بدون رایت پخش کنند. این تصمیم، برخلاف مصوبات قانونی و خلاف سیاستهای کلی نظام است و بهطور خاص، مغایر با ابلاغیه مقام معظم رهبری است.
پلتفرمها اکنون بهطور کامل محتواهای خارجی را بدون نظارت دقیق انتشار میکنند، و این وضع بهخصوص در رابطه تبلیغ فرهنگهای ناموافق عرف ما، همچون همجنسگرایی یا تبلیغ فرهنگهای غیرایرانی، زیاد دلواپسکننده است.»
او این چنین پافشاری کرد: «هنگامی که پلتفرمها راه افتادند دولت زمان برای این که حمایتاختصاصیای از رشد اینها داشته باشد، خبرداد فیلم خارجی رو بدون رایت پخش کنید. امروز هر تولیدی در هر کجای دنیا با هر زبان و محتوایی در پلتفرمها وجود دارد. خلاف مصرح قانون اساسی و خلاف مصرح ابلاغیه مقام معظم رهبری و سیاستهای کلی نظام و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در رابطه اراعه محتوای خارجی است و خلاف عرف ما تبلیغ همجنسگرایی، تبلیغ مسیحیت، تبلیغ ارتش ایالات متحده آمریکا و هزاران اتفاق دیگر تا چیز دیگه به لحاظ محتوایی است.
این اتفاق دردناکی است که امروز در پلتفرمها، ما ناظر تغییرات فرهنگی چشمگیری هستیم. بهگفتن مثال، نحوه پوشش و حجاب در محتوای تشکیل شده روز به روز در حال تحول است و حتی برخی از آنها بهطور مستقیم، اخلاقیات جامعه ما را مقصد قرار خواهند داد.
اکنون، بهاختصاصی در پلتفرمها، دیگر محدودیتی در پوشش وجود ندارد و تعداد بسیاری از فیلمها و سریالها بهراحتی از سانسور عبور میکنند. بهطور مثال، یقه لباسها بازتر میشود، صورتها بهطور روتوسکوپی (نمودسازی) تحول میکند و محتوای زیرنویس بهطوری تنظیم میشود که حتی افرادی که به زبان انگلیسی تسلط ندارند، معنی کلمات رکیک را فهمید شوند.
در این شرایط، پلتفرمها مسئولیت محتوای خارجی را بهطور کامل به مسئولیت گرفتهاند، اما ساترا دیگر هیچگونه نظارتی بر این محتوای خارجی ندارد. هیچگونه اعتراض یا انتقادی به مدیران پلتفرمها نیست، چون آنها تنها در چارچوب اختیاراتی که به آنها داده شده، عمل میکنند.
اما اعتراض و انتقاد باید فهمید ساترا و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد که این اختیار را به پلتفرمها دادهاند. در واقع، در حالی که نظارت بر محتوای داخلی بهطور نسبی انجام میشود، قسمت عمدهای از محتوای خارجی رها شده و در اختیار پلتفرمها قرار گرفته است.»
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
کسب وکار