به گزارش راسخ
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، این روزها حجم بالایی از سریالهای جنایی و تلخ را در شبکه نمایشخانگی ناظر هستیم. در قبل ساخت و تولیدات سریالهای تلویزیونی و نمایشخانگی آنقدر ناظر صحنههای رنجآور، هولناک و خشونتهای بیعلتو خارج از اصول دراماتیک نبوده است. حتی روزهایی که سریال «قلب یخی» ساخته میشد.
روزهایی که تازه داماد به بیرحمانهترین شکلِ ممکن در «گردنزنی» چاقو چاقو میشود، عروس به قتل میرسد، دندان فرد خطا کار بدون حسی با مقصد شکنجه بیرون آورده میشود و الی آخر این حجم خشونت کماکان در این سریال موج میزند. در سریال فرد دیگر به نام «داریوش» فردی زنده زنده در آتش سوزانده میشود، گلوی یک نفر را در درگیری جِر خواهند داد و مردی برای انتقام فرد دیگر را با نعرههای مستانه توسط ضربههای مداوم کارد، زخمی و خونین میکند.
در تازه ترین تکه «بازنده» اوج خشونت به نمایش درآمد. مثله کردن یک برادر توسط خواهر! یقیناً پیش از این در همین سریال چهره کودکی که در تصادف کشته شده، با صورتی بدون چشمِ چپ و زخمی عمیق نشان داده میشود تا به گمان زیادً مخاطب به عمق غم پدر او پی ببرد.
یقیناً در سریالهای تلویزیونی زیاد کمتر این اتفاق میافتد.
سوال اینجاست چه مقدار این صحنههای خشونتآمیز و نمایش فضایِ نامتعارف در سریالهای نمایشخانگی میتواند در جامعه اثرگذار باشد؟ به طوری که جامعه را به سمتِ خشونت، قتل و جنایت هدایت کند. در روزهایی که خبرنگار یک خبرگزاری معتبر توسط همسرش سلاخی میشود و یک خواننده لسآنجلسی مورد سوء تصمیم قرار میگیرد و بدنِ مثلهشدهاش را میسوزانند.
احتمالا این مسئله نقل شود که هشدار ردهسنی برای این سریالها اظهار شده خصوصاً که سریال «بازنده» چند روز قبل از پخش تازه ترین تکهِ خود هشدار برای پخش صحنههای ازردهکننده و آزاردهنده را داده می بود. اما سوال اینجاست چرا آنقدر سازندگان و عوامل سریالها ترغیب شدهاند خشونت را در قالبِ ساخت آثار نمایشیشان به نوعی آموزش دهند؟
نه با «قهوه پدری» و نه با «گردنزنی» اتفاقی نمیافتد!
از استعمال دخانیات و مواد مخدر اکنون به ترفندهای سرقتهای مدرن و خشونتهای شگفت و غریب رسیدهاند. خشونتهایی که بعضاً حتی در مثالهای خارجی با ردهبندیهای سنی دقیق و اعمال محدودیتهای متعدد همراه است و کمتر دیده میشود؛ در سریالهای ایرانی رو به افزایش است.
مخاطب چه در شکل اثرپذیر و چه فعال و پویا، در مصرف این مطلبها و صحنههای دلخراش، حتی اگر با لذت به این شکل خشونت نگاه کند، باز از تأثیرات سوء آن در امان نیست. خشونتی که خشونت میآورد، نفرت به جستوجو دارد و پیکرهی لطیفِ آدمی را آزرده میکند.
بعضاً از سوی برخی کارشناسان این مسئله نقل شده با تماشای این صحنهها، مخاطب در معرض صدمه روانی قرار خواهد گرفت.
مسئلهای که تعداد بسیاری امروز از تداوم و ادامهی آن که یقیناً شدت هم گرفته، ابراز نگرانی میکنند، ترویج خشونت در شبکه نمایشخانگی و به نوعی آدرس خشونت به جامعه دادن است. روزگاری که شبکه نمایشخانگی به نوعی قبحِ اخلاق و مفاهیم معرفتی را با برخی از سریالهایش شکسته می بود.
امروز نیاز است صاحبان پلتفرمها، سریالسازان دغدغهمند و اهالی فرهنگ و هنر به سمتِ ساخت سریالهای خانوادهپسند و با نشاط تر بروند تا جامعه هم به همین تناسب حرکت کند. وگرنه چرخه ساخت سریالها و فیلمها با دستفرمانِ خشونت، حتماً جامعه را هم به همین شدت و عدت، در منجلاب خشونت و جنایت و صدمههای زیاد تر اجتماعی فرو خواهد برد.
هنرمندان و سینماگران ما میدانند سریالسازی قطعاً فقط برای سرگرم کردن مخاطب نیست. به علت مخاطب زیاد باید تمهیدات اختصاصیای برای پردازش قصه در نظر گرفت و خشونت بیعلت میتواند صدمههای بسیاری را به همراه داشتهباشد.
یادمان باشد این آثار روی برخی اقشار و طبقات که زیاد تر تحتتأثیر سبک زندگی غربی می باشند، تأثیرات مخربی میگذارد و اگر ناظر این قضیه بودیم که آمار جرم و جنایت در جامعه بالا رفت، به طور قاطق سینما و شبکه نمایش خانگی در این فرآیند نقشی انکارناپذیر ایفا کردهاست.
هرچه قدر این روزها سینما به پشتیبانیِ نشاط و نشاط در جامعه آمده، در سریالهای ما این خبرها نیست. خصوصاً در شبکه نمایشخانگی که هر سریالی را مرور میکنیم یا به خشونت، جنایت و یا قتلهای شگفت و غریب میرسد. باید به شدت در این روال و رویکردها، تجدیدنظر کرد.
در این رابطه با دکتر مونا فلسفی روانشناس اجتماعی او گفتوگویی داشتیم که او به نوشته تأثیرات فیلم و سریال در اتفاقات اجتماعی و سبک زندگی مردم اشاره کرده است.
او پافشاری کرد: من اولاً خواهش میکنم از خانوادهها که حتماً کودکانشان این چنین کارهایی را نبینند، چون اختلال «تروما» اتفاق میافتد و در واقع هراس از مرگ، طلاق والدین، خشونت بیمحابا و زیاد اتفاقات دیگر در جامعه برایشان به وجود میآید، قطعاً این چنین آثاری برای افراد زیر ۱۸ سال مناسب نیست، یقیناً در برخی اوقات میتواند روی نوجوانی که اغاز دوران جوانی است مؤثر باشد بهشرط این که آموزش خانوادهها هم در ادامهاش اتفاق بیفتد.
این روانشناس اجتماعی، افزود: برخی از این آثار یک هشدار و تلنگری را به جستوجو دارند که تعداد بسیاری از خانوادهها از آنها بیخبراند و ساخت این چنین کارهایی میتواند «آگاهی اجتماعی» را گسترش دهد، جایگاه مناسبی را برای برخی از این سریالها قائل هستم چون هوشمندانه درمورد معضلات اجتماعی سخن بگویید میکنند، اما باز تکرار میکنم علاوه بر نمایش معضلات و مشکلات، حتماً نیاز به راهکارها هم داریم.
فلسفی اما برخی از این سریالها را محرکِ خشونت بیمحابا دانست و افزود: کارشناسان و روانشناسان بایستی در پشتِ این چنین کارهایی باشند. منفعت گیری بیمحابا و عریانِ برخی از خشونتها، صدمهزاست. حال روحی و روانی جامعه را به هم میریزد و یک نوع اختلال تشکیل میکند.
او گفت: متأسفانه برخی از سریالها اصلاً توجهی به منفعت گیری از کارشناس متبحر ندارند. مسئلهای که در این سریال حائز اهمیت است کنار پرداختن به جرائم و معضلات اجتماعی، از برخی اتفاقات و زیرلایههای داستانی غافل خواهد شد. برای مثالً نمایشِ برخی از صحنههای خشونتآمیز به طور عریان در طولِ زمان میتواند صدمهزا باشد. یا استعمال بیرویه دخانیات و موادمخدر به همین صورت.
مونا فلسفی در جواب به این سوال که سهمِ سریالهای نمایشخانگی در خشن شدن جامعه و اتفاقات تازه چه مقدار است، او گفت: من میگویم حتماً سهم دارند اما خودش را کم کم مشخص می کند. او گفت و گو تأثیر تاثییر تلویزیونی یا سینمایی یا ویدئویی (نمایشخانگی) از خشونت، یک مسئله غیرقابل تکذیب است، هم در کتب علمی، زیاد درمورداش پژوهش شده است و هم در جامعه، نمود عینی خودش را دارد؛ برخی میگویند کاملاً مؤثر است و با اختلاف دیدگاهی که در این عرصه شاهدیم نمیتوانیم حکم واحدی برای همه آثاری که دارای خشونتاند در همه فرهنگها قائل شویم، باید ببینیم جامعهای که مصرفکننده این تصاویر و ویدئوها و فیلمها هست فرهنگ بازخوانی و تفسیر و رمزگشاییاش در این آثار چطور است. چرا که برخی از خشونتها هم گمان دارد آثار بالعکسی از خودشان نشان دهد؛ در واقع حاصلش تنفر از خشونت باشد.
وی در ادامه اضافه کرد: نشان دادن هر خشونتی بهمعنی این نیست که حتماً مصرفکننده (مخاطب)، خشنتر خواهد شد، بعضی اوقات اوقات امکان پذیر مهربانیهایی را نشان دهیم؛ کیفیت نمایش آن بهطوری باشد که آدمی، میل به خشونت اشکار کند، به این علت حکم واحد نمیتوان داد.
رواشناس اجتماعی پافشاری کرد: اگر طوری بپردازیم که حس هراس در جامعه تشکیل شود و مخاطب، کلّیت جامعه را بسیار ناامن فکر کند این تاثییر منفی است که از یک تاثییر میتواند برای مخاطب تشکیل کند، اما در این سریال ما هشدارهایی میبینیم که میتواند برای جامعه فرهنگساز باشد و فرد را بهسمت پیشگیری سوق دهد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
کسب وکار