به گزارش راسخ
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، یکی از عارضههای مهمی که این روزها در حوزه نمایشخانگی سرزمین به چشم میخورد، روال بیرویه تأسیس پلتفرمها است. مطابق آمار اظهارشده از سوی اداره کل صدور مجوز و امور رسانههای ساترا بیشتر از ۴۰۰ پلتفرم صوت و عکس فراگیر مجوز گرفتهاند و به گمان زیاد این رقم با گذشت زمان زیاد تر هم خواهد شد. حال باید سوال کرد که آیا صدور بیرویه مجوزها در این حوزه تصمیم درستی است؟
به نظر میرسد که تداوم این روال آشفتهبازاری را در شبکه نمایش خانگی به وجود خواهد آورد که به سادگی قابل مدیریت نخواهد می بود. اکنون سهم مهم بازار نمایش خانگی در اختیار سه پلتفرم است و دیگر پلتفرمها میکوشند برای خود سهمی قائل شوند.
حال، سوال اساسی اینجاست که مگر ظرفیت فیلم و سریالسازی در ایران چه مقدار است که به این حجم از پلتفرم نمایش خانگی نیاز باشد؟
حالت جاری ما را به یاد مدیریت تلویزیون در سالهای قبل میاندازد. وقتی مدیران تلویزیون فکر میکردند جهت رقابت با شبکههای ماهوارهای فقط باید شبکه تلویزیونی افتتاح کنند و این کار را هم انجام دادند. بعد از گذشت مدتی آنها فهمید شدند که صرف افزایش تعداد شبکه تلویزیونی، راهحل مناسبی نیست، بلکه باید برای شبکهها محتوای مناسبی تدارک دید.
ایناین چنین شد که بعد از مدتی به فکر تعطیلی شبکههایی افتادند که ظرفیت کافی برای جذب مخاطب نداشتند. نگاه مقداری، آفتِ جان فضای رسانهای سرزمین است و مدیران فکر میکنند هرچه روی کاغذ اعداد بزرگتری ثبت کنند، پیروزی مضاعفی کسب کردهاند. این در حالی است که در سطح اول جهان، نگاه کیفی حاکم است و فردی که ایده و محتوای مناسبی برای ساخت دارد، سخن اول را میزند.
اکنون برای این که در حوزه نمایش خانگی به عارضه تلویزیون دچار نشویم و مسیر پیموده را بار دیگر نپیماییم، ملزوم است به جای تمرکز بر آمار مقداری، به فکر ترقی سطح کیفی محصولات تولیدشده در پلتفرمها باشیم.
تسهیل ورود افراد به این حوزه ماحصلی جز آشفتگی به جستوجو نخواهد داشت. حداقل میتوان این شرط را گذاشت که برای گرفتن مجوز تاسیس پلتفرم، آن پلتفرم باید چند فیلم و سریال باکیفیت تشکیل کرده باشد و بعد از بازدید آن، عمل به اعطای مجوز کرد.
قدم بعدی آن است که با حمایتاز تولیدات باکیفیت پلتفرمها، به فکر بازاریابی برای محصولات فرهنگیمان در سرزمینهای همسایه باشیم. اکنون همین پلتفرمهای حاضر، جوابگوی نیاز مردم در عرصه تامین اوقات فراغت و سرگرمسازیشان می باشند و با اهمیت ترین الزام، ترقی سطح کیفی آثار است.
اکنون سرزمینهای تعداد بسیاری در دنیا بهواسطه برنامهریزی در حوزه تشکیل آثار پرمخاطب فرهنگی و هنری، توانستهاند تولیداتشان را به سرزمینهای دیگر صادر کنند و به درآمدزایی برسند. ترکیه که در همسایگیمان قرار دارد، یکی از مثالهایی است که با برنامهریزی و اندوختهگذاری در صنعت فیلم و سریال، توانسته محصولاتش را به بیشتر از ۱۰۰ سرزمین جهان ازجمله ایران صادر میکند. این صادرات به رونق گردشگری این سرزمین نیز پشتیبانی کرده و جهت آشنایی مردمان دنیا با فرهنگ و جغرافیای ترکیه شده است که ظرفیت مهمی برای این سرزمین به شمار میآید.
با دقت به توانمندیهایی که در کشورمان وجود دارد، صدور فیلم و سریال به سرزمینهای دیگر، دستکم در قدم اول برای سرزمینهای همسایهمان دور از دسترس نیست. برای رسیدن به این مهم، باید نگاه مقداری را کنار گذاشت و از طریق کیفیسازی آثار، به فکر تولیدات مورد قیمت و باکیفیت می بود. تواناییای که در تعداد بسیاری از سرزمینها رخ داده و ثمربخش بوده است.
پلتفرمهایی که اشکار نیست به چه امیدی پای در این میدان میگذارند؛ در خوشبینانهترین شکلِ ممکن برای حقوق مخاطب! حتماً این عبارت همانند به شوخی است. به همانند تحلیل کوچ تهیهکنندگان و تمایل بازیگران به شبکه نمایشخانگی است که برای کیفیتِ آثار در تلویزیون و حتی بعضاً فیلمنامههای ضعیفِ سینما باشد!
اگر روشنتر بخواهیم درمورد این نوشته سخن بگویید کنیم حتماً او گفت و گو مالی و بیزینس تجاری نقل است؛ نه مخاطب که در فضایمجازی درمورداش سخن بگویید میشود.
اما نوشته مهم احتمالا پلتفرمهایی باشد که هر روز به طور قارچ سبز خواهد شد اما اشکار نیست این ویاودیها با چه کارکردها و فعالیتهایی به میدان آمدهاند؟ آیا به مخاطب فکر میکنند و برایشان برنامه دارند؟ چه اهدافی پشتِ پردهشان است و چه افرادی آنها را همراهی میکنند؟
از همه مهمتر چه مقدار به حقوق مخاطبان دقت دارند؟ مخاطبانی که امروز در تعداد بسیاری از روستاهای دورافتاده و مناطق محروم اصلاً به فضای ویاودیها به علت قیمت بالای اینترنت و اشتراکهای همین پلتفرمها دسترسی ندارند که در این بازار پراکنده، اثری را برگزینند.
به این علت این مسئله را باید در نظرگرفت پلتفرمها به طور قارچی میآیند و میروال و زیاد در بعدِ آمدنها محتوایی برای مخاطب بیرون نمیآید بلکه از تسهیلات راهاندازی و منفعتمندیهای دیگر منفعت گیری کند وگرنه برای مخاطب هیچ اندوخته و دغدغهمندی وجود ندارد.
به نظر میرسد ناظرین امر برای مجوز دادن به این پلتفرمها باید به این سمت بروند که چرایی این تأسیسها را جویا شوند. به پلتفرمها و رسانههایی اجازه و امکان وجود بدهند که مقصد و اهدافی را جستوجو کنند مخاطب برایشان اهمیت داشته باشند نه این که بخواهند اثری را به دنیایِ مجازی بیاورند که برای خانواده امروز هیچ هدفی را جستوجو نکند و به دردِ جامعه نخورد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
کسب وکار